تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کردسیان
رُؤوب، تَرَوُّب، صَأک، خُثور، اِرتِثاء، اِنجماد، اِنعِقاد، اِستِغلاظ، تَجَبُّن، تَکَبُّد، تَخَثُّر
کرسیان
بستن، بسته شدن، چسپیدن
کرسیان
لکیان، چەسپیان [لکان، گیرانەوە]
کرسیان
عَثم، اِلتیام، اِلتِصاق
گرسیان
بزرگوار، محکم و بهم چسبیده، رسته، تکوین یافته، واچسبیدن، گیر کردن، زمینی سخت و سفت در شخم، هیکل دار، زبر، درشت، بالار، افروختگی آتش، گرمی تن به نشانه تب
سەرچاوە: فەرهەنگی خاڵ
گرسیان