تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



واخوا
واخواه.
واخوایی
واخوێن
واخوان، همخوان، بازخوان. (کسی کەبا آواز خوان همنوا باشد.)
تەواخوا
دیواخان
بیرونی، دیوان خانە.
دەواخانە
دەواخانە
داروفروشی، داروخانە، درمان خانە.
دەواخچی
چرمگر، چرمچی، پیرایش گر، پوست پیرا.
دەواخی کریاگ
پیراستە.
نەواخت
نَواخت، نَوَرد، جُفت، جور، تا، لنگه، مانند، همتا، هَمتوس.
هاونەواخت
لنگه، نَوَرد، هَمتا، هَم توس، هَم رنگ، درخور.
هەواخوا
هواخواه، کمک، دوست. (طرفدار)
هەواخوەر
باغر، بادغَر، بادخور، بادخَن.
دارقواخ
دارقواخ
دار کَدو، داقَباق.( داری است در وسط میدان برای تیراندازی نصب کنند، کلمه ی «قباق» ترکی است.
دیواخ
دیواخ. (پارچەی قرمز کە بر روی عروس میکشند.)
دەواخ
خوشه، پیرایش، پیراهش، پرداخت.
سواخ
حازه، اندود، گلابه، کاه گِلی، گِل مالی
سواخ کێشان
قەواخ
قَباق، قَباخ، پوست