تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ئەمر بە مەعروف [و] نەهی لە مونکەر
دە، دەیوپد، (خوب کن بد مکن.)، واداشت و بازداشت.
موناجات
راز، نهقته، نهانی، نیاز، شرفاک، زَمزَمه، رازگویی.
مونازەعە
جَنگ، ستیز، آفَند.
مونافق
ماخ، دورو، دوزَبان.
موناقەشە
مری، خَویسه، نَوسیره.
مونتەخەب
گَزیده، بَرگُزیده، بَرچیده.
مونتەزیر
یَرمَر، چشمدار، چشم به راه، چشم به در، گوش به در، نگران.
مونتەها
هَمین.
موندەریج
آموده.
مونزیج
شگَرف.
مونسیف
غُباد، قُباد، دادور، دادگر، ڕاست گو.( حق گذار)
مونشی
نویسنده، نگارنده، بناغ، پناغ، میرزا، خامه زن، دبیر، دوویر.
مونکیر
مُنبَل.
مونەبەت کاری
مُنَبَت کاری، خاتم کاری.
مونەججیم
اَخترشناس، اَختر شمار، گاه شناس.
مونەززەم
به سامان، پُشتِ سَرِ هم، سیابیده.
مونەسسیر
نوژان، نوژنده، کارگر، دَراینده.
نەرمونیان
آرام، نرم خوی.