تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دەم شل
دهن سرد، دل سرد، نومید، ناامید.
شل
شُل، نرم، بَستار، سُست، آبکی
شل
شُل، سُست، لَنگ، شیک، شیشَله، (دست و پای سست)
شل
شُل
شل
شلف سُست، لَنگ (عمل نااستوار)
شلوشوار
شَلوشَویر، سُست
شلومل
نَرو و شُل
شلوول
شلک
شل، سست، (کره اسبی که در سواری سفت و محکم نشده باشد)
شلکێنە
گُلاج، نان گُلاج ( نانی است از آرد و تخم مرغ روی ساج می پزند و با روغن می خورند)
شلکە
نَرمه، تَباهجه
شلکەی ڕان
نرمه ران
شلۆق
شلوق، درهم و برهم
شلۆقیان
شلێقانن
شلێقیان
شلێقیاگ
له شده، (انگور مثلاً)
شلێقیاگ
پوله، آب شده (هندوانه مثلاً)
شلە
شُله، دم پخت (آش برنج که کمی سفت باشد)
شلەجاف
علفی است معروف
شلەشل
نَرم نَرمک
شلەوبوون
سُست شدن