تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مێزیان
نیاوەزیان
نَتوانستن، ندانستن. (عقل نرسیدن)
نەخوازیاک
نخواسته، ناخواسته.
نەخوازیاک
ایرمان، نخواسته، ناخواستە(نطلبیده، شاهد نطلبیده)
هەڵخزیان
بَرخزیدن، بالاخزیدن، برکشیدەشدن.
هەڵوەزیان
بالارفتن.
هەڵکزیان
سوختن، خنجیریدن، سُرخ شدن. (سوختن پشم یا سرخ شدن گوشت مثلاً)
پلەترازیان
سُست شدن، پشیمان شدن، پله از جا درآمدن.
پلەترازیان
اَنگُشت رها شدن، اَنگُشتَک در رفتن، تلنگ در رفتن. (غفلتاً گلوله از بین انگشت رها شدن.)
پڕووزیان
خنجیریدن، پَخسیدن. (سوختن پشم، مو و امثال آن.)
پەزیان
پَزیدن، پُختن.
ڕازیانە
رازیانە، رازیام، بادیان، وادیان.
ڕازیانەوە
آراستە شدن.
ڕزیان
رزیدن، ریختن، ریزش، فروریخین.
ڕزیان
ریختن. (ریختن مو مثلاً.)
ڕزیان
ریختن. (برگ درخت مثلاً.)
ڕزیاگ
رَزده، رَزیده، ریخته، ریخته شده.