تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پلەترازیان
سُست شدن، پشیمان شدن، پله از جا درآمدن.
پلەترازیان
اَنگُشت رها شدن، اَنگُشتَک در رفتن، تلنگ در رفتن. (غفلتاً گلوله از بین انگشت رها شدن.)
غەرازی
خورده فروشی، خورده فروش