تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



تله
دنده.(وضع ایستادن خرسنگ مثلاً به طوری که اگر تکان بخورد.)]
تله
تله،پله،دنده.(چیزی که زیر خرسنگ مثلاً می گذارند که تلو نخورد.)
تله
بُن تلو.(در«تلان».)(گردوی اول در تلو بازی.)