تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لاتار
فِندیره. (سنگی کەاز بلندی بەپایین رها کنند.)
لووتاوێژ
ریغ، شم. (بینی گرفتن از چیزی که مطبوع نباشد)
لچ هەڵقورتانن
لچ هەڵقوڵتانن
ریغ، لَب غُنچەکردن. (بەعنوان نَفی یا تَمَسخُر)
لەتافەت
کَیارَنگ، پاکیزگی، نازکی.
لەپ کوتانن
بَرَنجیدن.
ماتاو
ماهتاب، مهتاب، آیشم، مَهشید.
ماتاوان
ماه تتابان، مه تابان. (اسم زن هم است)
ماڵە پیتان
مایوحتاج
خُنور، دَربا،دَربای، دَروا، دَروای، اَندربا، اَندَربای، داربا، اَندَروا، دَربایست، اَندَربایست، دَروایس، اَندَروایست، بایست، بایسته، ونکول.
مشتاق
آرزومند، تاسه خوار.
ملەتاتکێ
گردن کشیدن، چپ و ڕاست کردن. ( برای نگاه کردن.)
موتابق
موتالەبە
درخواست، خواستاری.
موتالەغە
نیر نود، نگاه کردن.
موحتاج
چُنببُل، نیازمند، گدا، نَدار، پریشان.
موحتاج
سَنگول، خَنور، بایست، دَربا.
مووتاو
شالَنگی، موتاب.