تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داوەشیان
کاشتە شدن، افشاندە شدن. لِه شدن، پارەشدن.
داوەشیان
کاشتە شدن، افشاندە شدن. لِه شدن.پارەشدن.
داپسیان
پُشت دادن، پَست شدن، سست شدن.(مرغ ماده مثلاً برای مرغ نر)
داپڕووسقیان
داپڵۆسکیان
داپێچان
پیچاندن، پیچیدن، بستن.(چیزی را روی بار بستن)بردن.
داچۆڕیان
داچەقیان
داڕزیان
فرو ریختن، از هم ریختن، فَرکَندن، فَرسودن، پوسیدن.
داڕوخیان
رَخیدن، فرو ریختن، ریزش کردن.
داڕووجان
کُدرُم.(دانه ای است شبیه شاهدانه که در میان برنج پیدا میشود.)
داکاسیان
آرام گرفتن.
داکوتان
کوفتن، کوبیدن، فرو کوفتن.(میخ مثلاً.)
داکوتیان
کوفتە شدن، کوبیدە شدن.
داکێشان
پهن کردن، دراز کشیدن.(فرش مثلاً.)