تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پیەودان
چسپاندن.
پیەودان
پێدان
به او دادن، بییش دادن.
پێنەزان
پێچ¬دان
پیچاندن، تنجاندن، پیختن، پیچاندن، تنجانیدن، پیچ¬دادن، تافتن، تابیدن، تاب دادن.
پێچ¬له خۆدان
به خود پیچیدن، مَنگیدن.
پێچ¬لێدان
پیچ¬زدن، کج¬روی، نادرستی.
پێچان
پیچیدن، تشنجیدن، پیختن، پیخته شدن، پیچیده شدن، تنجیده شدن، تنج.
پێچیان به یەکا
پێکان
زَدَن، شکَستن، نشان¬زدن، نشان شکستن.
پێکیان
زدەشدن، شکسته شدن.
پەرمیان
باوَر، دل¬گرمی، امید، چشم¬داشت.
پەریجان
پەرێشان
پَریشان، پَریش، پَریشن، آشُفته، آشوفته، شکولیده، کُشُفته، کَراشیده، اَفسرده.
پەرێشان
پَریشان، پَراشیده، پَراگنده، آشفته، آشوفته، شکولیده، پاشیده، کراشیده، شَهریده، شَهلیده، کُشُفته.
پەرێشان
بَرشان، پَریشَن، پَریش، ژولیده، شولیده، جولیده، آشفته، شَهریده، شَهلیده.
پەزیان
پَزیدن، پُختن.
پەس¬دان
پس¬دادن.